ی موقع هااایی هست ک دلت خیلی میگیره.. نمیدونی از چی،، از کی... فقط میدونی ک داره سخت میگذره..
ی موقع هاایی هست ک دوست داری گریه کنی.... اما مغرور تر از این میشی ک اجازه بدی اشک هات گونه هاتو خیس بکنه.....بهش میگن بغض..
ی موقع هاایی هست ک حس میکنی دلت گیره ی آدمهایی ک جای زخمشون رو دلت مونده،،یا دلت گیره ی آدم هایی ک ب هیچ جای خاطراتت تعلق ندارن، اما تو دلت دقیقا همونجا گیره...پس دلگیر میشی......
ی موقع هاایی خیلی حرف داری،خیلی بغض داری، خیلی پری،،،، ولی هیچی نمیگی تا یکی سراغتو بگیره..
ی موقع هاایی منتظری....نمیدونی منتظر کی یا چی... فقط منتظری تا یکی دست اتفاق هاای خوب زندگیتو بگیره و بیاد....
ی موقع هاایی حتی انتظار داری خدا هم باهات حرف بزنه....
وقتی حس کردی داره سخت میگذره.....وقتی غرورت ب اشک هات غلبه کرد.... وقتی بغض همراهت شد.. وقتی دلت گیره ی کسی شد.... وقتی کسی سراغتو نمیگیره... وقتی اتفاق های خوب زندگیت دیر کردن...
وقتی حتی ب خدا هم گفتی تو رو خدا.....
یعنی حالت رو ب نابودیه...
